شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا به دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای این شب چه قدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم ؟
قطره ای کو که به دریا ریزم ؟
صخره ای کو که بدان آویزم ؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل دریا ریزم ؟
غم من لیک غمی غمناک است
عزیزم چه عکس نازیه
سهراب سپهری ام که جای خودش و داره من عاشق شعراشم(مانیا)
اره مانیا جان مرسی که سر زدی
نیلوفر جان با اجازت میخوایم لینکت کنیم اکه موافقی خبرمون کن
این چه حرفیه گلم صاحب اختیاری من که لینکت کردم
سلام نیلوفرجونم
خوبى؟
مهرت پر از مهربونى گلم..
.
.
آپتم مث همیشه عااالى...ینى سهراب همیشه عااالیه...
سلام عاطفه جونی خوبی؟مرسی منم خوبم
اره سهراب سپهری فوق العادس
kheili ghashange
axe bishtar
اره منم عکسشو خیلی دوس دارم
ممنون که سر زدین
salam azizam
poste ghashangii bod
مررررررررسی
امشب تمام عظمت هستی در برابر عشق تعظیم می کند زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را نظاره کند . . .
پاییز مبارک !!!
اندوه که از حد بگذرد،
جایش را
می دهد به یک بی اعتنایی مزمن،
دیگر مـهـم نیست
بودن یا نبودن،
دوست داشتن یا نداشتن،
آنـچه اهمیت دارد
کشداری رخوتناک حسی است،
که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند،
در آن لحظه فقط در سکوت غرق می شوی،
و نگاه میکنی و نگاه ....!!!!!
مرسی عزیزم عالی بود
سلام نیلوفر جونى
خوفى؟!!
چ خبرا؟ خوش میگذره؟
میبوسمت از دور
سلامممم عاطفه خانوم
مرسی عزیزم تو خوبی؟
سلامتی .هی بدک نیس
فدات
چه قشنگ
مرسی
شعرای سهراب همش قشنگه