خواب دیده بود در ساحل دریا در حال قدم زدن با خداست . در پهنه ای از آسمان صحنه هایی از زندگی اش به نمایش در آمد. متوجه شد که در هر صحنه جای پای دو نفر فرو رفته است یکی جایپای او ودیگری جای پای خدا.
وقتی به جای پا ها دقت کرد متوجه شد دقیقا در مواقع سخت و ناراحت کننده فقط یک جای پا وجود داشته این موضوع او را رنجاند و از خدا سوال کرد:
خدایا تو گفتی چنانچه تصمیم بگیرم که با تو باشم همیشه همراه من خواهی بود
ولی متوجه شدم که در لحظات سخت زندگی تنهایم گذاشته ای چرا ترکم کرده بودی ؟
و خدا چنین پاسخ داد:
بنده ی عزیزم من تو را دوست دارم هرگز تنهایت نگذاشته ام زمانی که تو در آزمایش بودی و فقط یک جای پا میدی این درست زمانی بود که من تو را در آغوش گرفته بودم.
او با شنیدن این پاسخ زانو زد و گریست...
سلام خواهش میکنم قابلی نداشت، عکس قشنگی گذاشتی برات آرزوی موفقیت دارم ایشاء وبلاگت روزی بهترین منتظر عکسهای بیشتری تو وبلاگت هستم
سلام دوست من لینک شدی [
سلام
دانسجو هستم
چطوری گادیبارد؟؟؟