توی پارک قدم میزدم یه بچه ی دو یا سه ساله دستاشو پشتش گره زده بود
تند تند راه میرفت مامانشم پشت سرش هی میگفت امیر علی وایسا کارت دارم...
یه دفه وایساد داد زد:اه...مامان ولم کن دیگه منم مشکلات خاص خودمو دارم!!
من:ا
کل پارک:ا
مامانش:ا
مشکلات خاص:ا
میبینی تو رو خدا
میبینی تو رو خدا