آنکه از هر دری سخن راند
خویش را مرد ذوفنون خواند
یا بود از نوادر دوران
کیمیا زان زچشم خلق نهان
نادر و شاد باشد این استاد
حکم نبود روا به نادر و شاد
یا که او مرد رند و عیار است
اصطلاحات گفتنش کار است
خویش را در مفاحل عامه
خوانده استاد وفحل و علامه
چون برابر شودبه استادان
همه دانند کاو بود نادان
سلام خواهش میکنم قابلی نداشت راهنمائی من تونست کاری انجام بدین یا نه ؟
ﺑــــــﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺧﻴﻠﯽ ﺣـــــــﺮﻑ ﺍﺳﺖ
ﻭﻓـــــــــﺎﺩﺍﺭ ﺩﺳـــــــــﺖ ﻫﺎﻳﯽ ﺑﺎﺷﯽ ،
ﮐﻪ ﻳﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﻟﻤﺴـــــــﺸﺎﻥ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍی…
عاشقت خواهم ماند............
بی آنکه بدانی. دوستت خواهم داشت................
بی آنکه بگویم. درد دل خواهم گفت.................
بی هیچ کلامی. گوش خواهم داد....................
بی هیچ سخنی. در آغوشت خواهم گریست...................
بی آنکه حس کنی. در تو ذوب خواهم شد...
بی هیچ حرارتی. اینگونه شاید..........................احساسم نمیرد
سلام گلم خوبی ...
اگه جسارت نباشه میخواهم بیشتر باهات اشنا بشم
درباره خودت بگو ...
اهل کجایی چند سال داری در حال حاظر چکار میکنی....
خیلی مایلم که بشناسمت....
البته اگه خودت بخوایی و دوس داشته باشی....باسپاس
سلام عزیزم ببخشید دیر جوابتو میدم جایی بودم
ممنون که انقد برام نظر میذاری بهم لطف داری
جواب سوالاتو تو وبت میدم